تکه چوبی بر آب
پر مرغی در باد
این چنین باید زیست فکرهای آزاد
فکرها را باید مثل آن تکه ی چوب وارهانیم در آب
تا به هر جا که بخواهد برود
و رهایی چه احساس عجیبی است
چه کسی گفت رهایی گذر از بردگی است؟
و رهایی تازه فصل آغاز سرود هستی است
روزها قبل رهایی هیچ است
مثل گم گشتن در جاده ایی پر پیچ است
تا رهایی راهی است
پر از تابلوهایی که در آن یک علامت پیداست
شکل مغشوش سئوال
ته این راه دراز میرسی بر باغی
که در آن حجم حیات چند برابر شده است
و در آنجا تکرار تا ابد بی معناست
و در آن آرامش به اندازه ی یک عمر برایت پیداست
و رهایی یعنی
...
و رهایی یعنی چیدن میوه گندیده فکر از درخت افکار
آری
این چنین باید زیست فکرهای آزاد
و رهاتر از آن پر مرغ در باد
Autor: Jalal Al-e Ahmad