معشوق من!

کاش من و تو

دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم

تنگ در آغوش هم

خوابیده در قفسه های کتابخانه ای روستایی

گاهی تو را

گاهی مرا

تنها به سبب تشدید دلتنگی هامان

به امانت می بردند



معشوق من!

کاش می دانستم

پشت آن جلد کهنه چه چیزی را پنهان می داری

که همواره

خواب مرا

بر می آشوبد

شاید آخر قصه را

جواد گنجعلی از مجموعه دری برپاشنه اندوه

Tags: شعر



Go to quote



Page 1 of 1.


©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab