شك دارم به ترانه اي كه زنداني و زندانبان همزمان ميخوانند

حسین پناهی


Go to quote


و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم

حسین پناهی


Go to quote


معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شدم در تو؟
یا تو گم شدی در من ای زمان؟
کاش هرگز آن روز
از درخت انجیر
پایین نیامده بودم.

حسین پناهی


Go to quote


هنوز از اتاق همینگوی بوی باروت میاد
هنوز هم ادکلن مرلین مونرو نیمه تمام مانده
و پیرزنان به وقت گذشتن از کف آخرین اتاق مایاکوفسکی دامن خود را جمع می کنند
یکی می آید به زور
یکی می رود به انتخاب

حسین پناهی


Go to quote


دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جوونور کامل کیه؟
واسطه نیار به عزتت خمارم
حوصله هیچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم سوال دام
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می شه چیکارم
میچرخم و میچرخونم سیارم
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم بستمش
راه دیدم نرفته بود رفتمش
جوانه نشکفته را رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودنم مرگ نبود! جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود! تو رو به خدا بود؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟!!
این دل پر خون ولش؟!!
دلهره گم کردن گدار مارون ولش؟!
تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟!
خیابونا , سوت زدنا , شپ شپ بارون ولش؟!
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جوونور کامل کیه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم
چشم فرستادی برام
تا ببینم
که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه ؟
کنار این جوی روون نعناش چیه؟
این همه راز
این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نه بالله
پریشئنت نبودم ؟
من
حیرونت نبودم؟!
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه!
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه!
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه!
انجیر میخواد دنیا بیاد آهن و فسفرش کمه!
چشمای من آهن انجیر شدن!
حلقه ای از حلقه زنجیر شدن!
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیر تو بنازم
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جوونور کامل کیه؟

حسین پناهی


Go to quote


ما بدهکاریم...
به کسانی که صمیمانه زما پرسیدند: «معذرت می‌خواهم، چندم مرداد است...؟»
و نگفتیم، چونکه مرداد،
گور عشق گل خونرگِ دلِ ما بوده‌است...

حسین پناهی


Show the quote in German

Show the quote in French

Show the quote in Italian

Go to quote


بی تو هيچ چيز اين دنيای بی‌کرانه را جدی نگرفتم٬
حتی عشق را...

حسین پناهی


Go to quote


بيراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می‌كشيد
زين بعد همه عمرم را
بيراهه خواهم رفت

حسین پناهی


Go to quote


حسین پناهی

Tags: شعر عشق کودکی



Go to quote


من زندگي را دوست دارم ولي
از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از کشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبانها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زنها مي ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولي ز آئينه مي ترسم!
سلام رادوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم
پس هستم
اينچنين مي گذرد روز و روزگارمن!
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم

حسین پناهی

Tags: اعتراف



Go to quote



Page 1 of 4.
next last »

©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab