به زيورها بيارايند وقتي خوبرويان را
تو سيمين تن چنان خوبي كه زيورها
بیارایی
تو جفای خود بکردی و نه من نمیتوانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی
علم سلاح جنگ با شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد
Saadiمرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
A traveler without knowledge is a bird without wings.
Saadiهر که دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت
سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت
مشعلهای برفروخت پرتو خورشید عشق
خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
عارف مجموع را در پس دیوار صبر
طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت
هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان
راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت
همت سعدی به عشق میل نکردی ولی
می چو فروشد به کام عقل به ناکام رفت
Tags: غزل
You can have a zillion nothings and still have nothing
SaadiTags: inspirational
قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی
Tags: eloquent
Be sure, either that thou art stronger than thine enemy, or that thou hast a swifter pair of heels.
SaadiThere is a difference between him who claspeth his mistress in his arms, and him whose eyes are fixed on the door expecting her.
SaadiPage 1 of 4.
next last »
Data privacy
Imprint
Contact
Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.