خواب ديدم با خداوند در ساحل رودخانه اي قدم مي زنم.
نا گهان فراز ها و نشيب هاي صعودم در زندگي،
همچون برق و باد از جلوي ديدگانم عبور كرد.
نيك نگريستم؛
در فرودهاي زندگيم،
هر كجا كه آسودگي و شادماني و لذت بود،
دو رد پا بر ماسه ها مشاهده ميشد.
اما در فراز هاي زندگيم،
هر كجا كه سختي و درد و رنج بود،
تنها يك رد پا مي ديدم.
گفتم: " اي خدا!
قرار بود كه تو همواره با من باشي،
اما در هنگام مصيبت و بلا،
آنگاه كه سخت به تو محتاجم،
چرا تو با من نيستي؟
رد پايت را نمي بينم؟ "
خداوند لبخندي زد و گفت:
" آن زمان كه تنها يك رد پا مي بيني؛
زماني است كه من تو را در آغوش خويش حمل مي كنم. "
خنديدم و گفتم : " و شايد من تو را در دل خويش!

Author: Osho

خواب ديدم با خداوند در ساحل رودخانه اي قدم مي زنم.<br />نا گهان فراز ها و نشيب هاي صعودم در زندگي،<br />همچون برق و باد از جلوي ديدگانم عبور كرد.<br />نيك نگريستم؛ <br />در فرودهاي زندگيم،<br />هر كجا كه آسودگي و شادماني و لذت بود،<br />دو رد پا بر ماسه ها مشاهده ميشد.<br />اما در فراز هاي زندگيم،<br />هر كجا كه سختي و درد و رنج بود،<br />تنها يك رد پا مي ديدم.<br />گفتم: " اي خدا!<br />قرار بود كه تو همواره با من باشي،<br />اما در هنگام مصيبت و بلا،<br />آنگاه كه سخت به تو محتاجم،<br />چرا تو با من نيستي؟<br />رد پايت را نمي بينم؟ "<br />خداوند لبخندي زد و گفت: <br />" آن زمان كه تنها يك رد پا مي بيني؛<br />زماني است كه من تو را در آغوش خويش حمل مي كنم. "<br />خنديدم و گفتم : " و شايد من تو را در دل خويش! - Osho




©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab