در تهران بادی هست که جانب ندارد

توده ای ابر ، از جانب البرز
خبر از بادهای موسمی می دهند
چیزی ناگهانی رخ داده و دلیل آن هم معلوم نیست
این باران از سردی هوا نیست
از متراکم شدن توده ای ابر
و نشانه رفتن آن به سمت تو.

یعنی با انگشت می نویسی با ذغالی که نداری روی این همه دیوار
و انگشت نماست نخ این همه
که از ابرهای باران زاست
شاید به تیک تاک ساعتی که ریزش نکرده بود اطمینان داده بودی
ساعت کم آمد
لحظه ها ممنوع شد.

چشم سومی هست لاینقطع
چشم سومی که قطع کرده است این همه را
چشم سومی که چشم ندارد و نامرئی ست.

پس چتر بگیر ، فکر کن باران نامرئی ست.

Author: Rosa Jamali

در تهران بادی هست که جانب ندارد<br /><br />توده ای ابر ، از جانب البرز<br />خبر از بادهای موسمی می دهند <br />چیزی ناگهانی رخ داده و دلیل آن هم معلوم نیست<br />این باران از سردی هوا نیست<br />از متراکم شدن توده ای ابر<br />و نشانه رفتن آن به سمت تو.<br /><br />یعنی با انگشت می نویسی با ذغالی که نداری روی این همه دیوار<br />و انگشت نماست نخ این همه<br />که از ابرهای باران زاست<br />شاید به تیک تاک ساعتی که ریزش نکرده بود اطمینان داده بودی<br />ساعت کم آمد<br />لحظه ها ممنوع شد.<br /><br />چشم سومی هست لاینقطع<br />چشم سومی که قطع کرده است این همه را<br />چشم سومی که چشم ندارد و نامرئی ست.<br /><br />پس چتر بگیر ، فکر کن باران نامرئی ست. - Rosa Jamali


©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab