بر اين منطقه البروج استوايي ام


اسفند امسال از هميشه طولاني تر بود
ارديبهشت در هجوم شهاب سنگ هام گرگ و ميش زده بود
بر صفحات استوايي ام خاك نيمه تَرَش دارند تجزيه مي شوند
و فرسايشم عمودي ست
و جنگل هاي باراني ام فرسايشي...
بر عرض جغرافيايي نامعلومي كه من مي چرخم
از سطح دريا شش فرسخ فاصله دارم
و ارتفاع من از سطح آب چيزي شبيه صفر است
با اينكه برمرتفع ترين پله ايستاده ام
ماه را رويت نمي كنم
و تقويم روزِ ديگري را ورق نمي زند...

(بواسطه ي جلبك ها ست كه مي شناسيدم و هواي منجمدم كه دما را حفظ مي كند...

شبيه گزنه اي به چسبندگي زمين وابسته ام
خرچنگ ها و اجرام آسماني از كوره ي واحدي سُريده اند
وبر اين محيط گرم طوفاني ام ذرات تجزيه مي شوند
و باران هاي سيل آساست
و باران هاي سيل آساست....

بر اقيانوس منجمد شمالي ، جزيره اي ست گرمسيري كه منم
(علي رغم آن چه گفتم نيازي به محاسبه نيست!)
محدوده اي ست كه از پيش تعيين شده است
واما فشار سنج كار نمي كند
در امتداد اين خط گُمَم ، انگار معتدلم
و جنگل هاي گرمسيري كه تو ساخته اي از من
پوست تنم را تيره كرده است.

با كرم هاي خاكي همزيستي عجيبي پيدا كرده ام
و عصاره ي گياهي كه تپانده اي در حلقم.

Author: Rosa Jamali

بر اين منطقه البروج استوايي ام<br /> <br /> <br />اسفند امسال از هميشه طولاني تر بود <br />ارديبهشت در هجوم شهاب سنگ هام گرگ و ميش زده بود <br />بر صفحات استوايي ام خاك نيمه تَرَش دارند تجزيه مي شوند <br />و فرسايشم عمودي ست<br />و جنگل هاي باراني ام فرسايشي...<br />بر عرض جغرافيايي نامعلومي كه من مي چرخم<br />از سطح دريا شش فرسخ فاصله دارم<br />و ارتفاع من از سطح آب چيزي شبيه صفر است<br />با اينكه برمرتفع ترين پله ايستاده ام<br />ماه را رويت نمي كنم<br />و تقويم روزِ ديگري را ورق نمي زند...<br /> <br /> (بواسطه ي جلبك ها ست كه مي شناسيدم و هواي منجمدم كه دما را حفظ مي كند...<br /> <br />شبيه گزنه اي به چسبندگي زمين وابسته ام<br />خرچنگ ها و اجرام آسماني از كوره ي واحدي سُريده اند<br />وبر اين محيط گرم طوفاني ام ذرات تجزيه مي شوند<br />و باران هاي سيل آساست <br />و باران هاي سيل آساست....<br /> <br />بر اقيانوس منجمد شمالي ، جزيره اي ست گرمسيري كه منم<br />(علي رغم آن چه گفتم نيازي به محاسبه نيست!)<br /> محدوده اي ست كه از پيش تعيين شده است <br />واما فشار سنج كار نمي كند<br />در امتداد اين خط گُمَم ، انگار معتدلم<br />و جنگل هاي گرمسيري كه تو ساخته اي از من <br />پوست تنم را تيره كرده است.<br /> <br />با كرم هاي خاكي همزيستي عجيبي پيدا كرده ام<br />و عصاره ي گياهي كه تپانده اي در حلقم. - Rosa Jamali


©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab