تنم را دوست می دارم وقتی با تن توست

چرا که چیزی نو می شود

تنت را دوست دارم، آنچه که می کند دوست دارم

چگونه اش را دوست دارم

حس کردن مهره ها و استخوان هایت

را دوست دارم، و لرزش این نرمی سفت را

و آنچه که می خواهم

دوباره و دوباره و دوباره ببوسم

دوست دارم این و آن تو را ببوسم

دوست دارم کرک های هراسان تنت را

نرم نوازش کنم

و آنچه بر گوشت تنمان می رود به هنگام جدا شدن

و چشم هایمان، که خرده های بزرگ عشقند

و احتمالا لرزش تو را در زیر تنم دوست دارم

که اینهمه تازه است

شعری از ای ای کامینگز، برگردان فرشته وزیری نسب*

Auteur: E.E. Cummings

تنم را دوست می دارم وقتی با تن توست<br /><br />چرا که چیزی نو می شود<br /><br />تنت را دوست دارم، آنچه که می کند دوست دارم<br /><br />چگونه اش را دوست دارم<br /><br />حس کردن مهره ها و استخوان هایت<br /><br />را دوست دارم، و لرزش این نرمی سفت را<br /><br />و آنچه که می خواهم<br /><br />دوباره و دوباره و دوباره ببوسم<br /><br /> دوست دارم این و آن تو را ببوسم<br /><br />دوست دارم کرک های هراسان تنت را<br /><br />نرم نوازش کنم<br /><br />و آنچه بر گوشت تنمان می رود به هنگام جدا شدن<br /><br />و چشم هایمان، که خرده های بزرگ عشقند<br /><br />و احتمالا لرزش تو را در زیر تنم دوست دارم<br /><br />که اینهمه تازه است<br /><br />شعری از ای ای کامینگز، برگردان فرشته وزیری نسب* - E.E. Cummings


©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab