غنچه با دل گرفته گفت:
«زندگي،لب زخنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است.»
گل به خنده گفت:
«زندگي شكفتن است با زبان سبز رازگفتن است.»
گفتگوي غنچه وگل ازدرون باغچه
بازهم به گوش مي رسد...
تو چه فكرمي كني؟
راستي كدام يك درست گفته اند؟
من كه فكرمي كنم
گل به راز زندگي اشاره كرده است
هر چه باشد او گل است
گل يك دو پيرهن
بيش تر ز غنچه پاره كرده است
Mots clés راززندگي
Page 1 de 1.
©gutesprueche.com
Data privacy
Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies
Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.