تهران در بغلم
تهران در بغلم
رو به احتضار
به ماده گاوی پیر می ماند که زوزه می کشد آرام وُ رام
تن اش را به موهایم می مالد
فردا لاشه ای ست که سپورِ خیابان جمع اش می کند
به لگدهایِ ماده سگی پناه می برم
و جسدم را به خدا می سپارم.
Autore: Rosa Jamali