انسان زاده شدن تجسّدوظيفه بود:
توان دوست‌داشتن ودوست‌داشته‌شدن
توان شنفتن
توان ديدن و گفتن
توان اندُه‌گين و شادمان‌شدن
توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُويدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوه‌ناک فروتني
توان جليل به دوش بردن بارامانت
و توان غم‌ناک تحمل تنهايي
تنهايي
تنهايي
تنهايي عريان
انسان
دشواری وظيفه است

فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت

Autore: احمد شاملو

انسان زاده شدن تجسّدوظيفه بود:<br />توان دوست‌داشتن ودوست‌داشته‌شدن<br />توان شنفتن<br />توان ديدن و گفتن<br />توان اندُه‌گين و شادمان‌شدن<br />توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُويدای جان<br />توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوه‌ناک فروتني<br />توان جليل به دوش بردن بارامانت<br />و توان غم‌ناک تحمل تنهايي<br />تنهايي<br />تنهايي<br />تنهايي عريان <br />انسان<br />دشواری وظيفه است<br /><br />فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود<br />اما يگانه بود و هيچ کم نداشت - احمد شاملو




©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab