با مرگ بگریزم
تا کهکشانها
زیرا با زندگی
راه چندان دوری
نمیتوان رفت
::
with death
i would elope
to the galaxies
because
thus far
the path
with life
stops
سکوت کلمات
مرا در خود گرفته اند
ای مردمان
صدای مرا می شنوید
که به سوی شما می آید
کلمات را می شناسید
که انباشته از سکوت
من هستند
ولی دیرگاه خواهد بود
آن روزی که به سراغ من می آئید
من روی به سوی دیگر
خواهم داشت
و شما بیهوده
در سکوت کلمات
صدای مرا جستجو خواهید
کرد
چرا روح تو در سنگلاخ های دنیا اسیر شد
چرا روح تو به آغوش من نیامد
چرا روح تو در بیراهه های دنیا سرگردان ماند
چرا روح تو به سوی من نیامد
چرا دنیای شب ما را از یکدیگر جدا کرد
چرا دنیای شب مرا فراگرفت
چرا صورت تو در تاریکی درخشید
چرا صدای تو گوشهای مرا نوازش کرد
ولی خود تو در ماوراء صدایت
در ماوراءجهان
در ماوراءتنهایی
در ماوراءسکوت
پنهان شدی
برای عاشق شدن
همیشه دیر است
برای دوست داشتن
همیشه وقت کم داریم
یاد نگاه تو
همراه من است
چون خاطره نسیم
که همراه گندم های
رسیده است
زندگی
چون پر کاهی است
و زمان
چون باد
که آنرا از کف ما
می برد
و ما حیران
به اطراف می نگریم
و دلیلی
برای ناکامی خویش
می جوئیم
Mots clés از-شعر-سکوت
به زودی
آنچه را که گفنتی داریم
تمام خواهد شد
و ما خواهیم ماند
و تنهایی ما
روزی
به جای حرکت دستم
که عینکم را برمی دارم
سکوت خواهد بود
و به جای نگاهم
و به جای صدایم
کاش تمام می شد جهان
در کلمه ای
و دوباره می شکفت
در کلامی
کاش
جهان
با شعر
خاموش و روشن می شد
Mots clés شعر
اگر که از کلمات می نوشیدیم
چنانکه از چشمه ای
و از کلمات می خوردیم
چون نان گندم
و با کلمات می زیستیم
شاید هرگز نمی مردیم
Mots clés شعر-کلمه
Page 1 de 2.
suivant dernier » ;
Data privacy
Imprint
Contact
Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.