اي آسمان تيره ي تا جاودان تهي!

من از كدام پنجره پرواز مي كنم؟

وز ظلمت فشرده ي اين روزگار تلخ

سوي كدام روزنه ره باز مي كنم؟

فریدون مشیری


Vai alla citazione


چيست اين باران كه دلخواه من است ؟
زير چتر او روانم روشن است .
چشم دل وا مي كنم

قصه يك قطره باران را تماشا مي كنم :
در فضا،
همچو من در چاه تنهائي رها،
مي زند در موج حيرت دست و پا،
خود نمي داند كه مي افتد كجا !

در زمين،
همزباناني ظريف و نازنين،
مي دهند از مهرباني جا به هم،
تا بپيوندند چون دريا به هم !
قطره ها چشم انتظاران هم اند،
چون به هم پيوست جان ها، بي غم اند .

هر حبابي، ديدهاي در جستجوست،
چون رسد هر قطره، گويد: - « دوست! دوست ... !»
مي كنند از عشق هم قالب تهي
اي خوشا با مهر ورزان همرهي !
با تب تنهائي جانكاه خويش،
زير باران مي سپارم راه خويش.

سيل غم در سينه غوغا مي كند،
قطره دل ميل دريا مي كند،
قطره تنها كجا، دريا كجا،
دور ماندم از رفيقان تا كجا!
همدلي كو ؟ تا شوم همراه او،

سر نهم هر جاكه خاطرخواه او !
شايد از اين تيرگي ها بگذريم .
ره به سوي روشنائي ها بريم .
مي روم، شايد كسي پيدا شود،
بي تو، كي اين قطره دل، دريا شود؟

فریدون مشیری


Vai alla citazione


ماهی همیشه تشنه ام
در زلال لطف بیکران تو
می برد مرا به هرکجا که میل اوست
موج دیدگان مهربان تو
زیر بال مرغکان خنده هات
زیر آفتاب داغ بوسه هات ای زلال پاک
جرعه جرعه میکشم تو را به کام خویش
تا که پر شود تمام جان من ز جان تو
ای همیشه خوب
ای همیشه آشنا
هر طرف که میکنم نگاه
تا همه کرانه های دور
عطر و خنده و ترانه میکندشنا
در میان بازوان تو
ماهی همیشه تشنه ام ای زلال تابناک
یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی
ماهی تو جان سپرده روی خاک

فریدون مشیری


Vai alla citazione


خروشِ موج با من می کند نجوا:

"که هرکس دل به دریا زد، رهائی یافت!
که هرکس دل به دریا زد، رهائی یافت!

فریدون مشیری


Vai alla citazione


دوست می بايد داشت!
با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد،
با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند

فریدون مشیری


Mostra la citazione in tedesco

Mostra la citazione in francese

Mostra la citazione in italiano

Vai alla citazione


انکه اموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابی بودت هر نفسی
به وصالی برسی یا نرسی

فریدون مشیری


Vai alla citazione


ﺳﺮ ﺧﻮد را ﻣﺰن اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ
دل دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﻨﮫﺎ دل ﺗﻨﮓ
ﻣﻨﺸﯿﻦ در ﭘﺲ اﯾﻦ ﺑﮫﺖ ﮔﺮان
ﻣﺪران ﺟﺎﻣﻪ ﺟﺎن را ﻣﺪران
ﻣﮑﻦ ای ﺧﺴﺘﻪ درﯾﻦ ﺑﻐﺾ درﻧﮓ
دل دﯾﻮاﻧﻪ
ﺗﻨﮫﺎ دﻟﺘﻨﮓ
ﭘﯿﺶ اﯾﻦ ﺳﻨﮕﺪﻻن ﻗﺪر دل و ﺳﻨﮓ ﯾﮑﯽ اﺳﺖ
ﻗﯿﻞ و ﻗﺎل زﻏﻦ و ﺑﺎﻧﮓ ﺷﺒﺎھﻨﮓ ﯾﮑﯽ اﺳﺖ
دﯾﺪی آن را ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاﻧﺪی ﺑﻪ ﺟﮫﺎن ﯾﺎرﺗﺮﯾﻦ
ﺳﯿﻨﻪ را ﺳﺎﺧﺘﯽ از ﻋﺸﻘﺶ ﺳﺮﺷﺎرﺗﺮﯾﻦ
آﻧﮑﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﺑﮫﺮ ﺗﻮ ﻏﻤﺨﻮارﺗﺮﯾﻦ
ﭼﻪ دﻵزارﺗﺮﯾﻦ ﺷﺪ ﭼﻪ دﻵزارﺗﺮﯾﻦ
ﻧﻪ ھﻤﯿﻦ ﺳﺮدی و ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﯽ از ﺣﺪ
ﮔﺬراﻧﺪ
ﻧﻪ ھﻤﯿﻦ در ﻏﻤﺖ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺸﺎﻧﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﭼﻮن دﺷﻤﻦ دارد ﺳﺮ ﺟﻨﮓ
دل دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﻨﮫﺎ دل ﺗﻨﮓ
ﻧﺎﻟﻪ از درد ﻣﮑﻦ
آﺗﺸﯽ را ﮐﻪ در آن زﯾﺴﺘﻪ ای ﺳﺮد ﻣﮑﻦ
ﺑﺎ ﻏﻤﺶ ﺑﺎز ﺑﻤﺎن
ﺳﺮخ رو ﺑﺎ ش ازﯾﻦ ﻋﺸﻖ و ﺳﺮاﻓﺮاز ﺑﻤﺎن
راه ﻋﺸﻖ اﺳﺖ ﮐﻪ ھﻤﻮاره ﺷﻮد از ﺧﻮن رﻧﮓ
دل دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﻨﮫﺎ دل ﺗﻨﮓ

فریدون مشیری


Vai alla citazione


ھﻤﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ
ﭼﯿﺴﺖ در زﻣﺰﻣﻪ ﻣﺒﮫﻢ آب
ﭼﯿﺴﺖ در ھﻤﮫﻤﻪ دﻟﮑﺶ ﺑﺮگ
ﭼﯿﺴﺖ در ﺑﺎزی آن اﺑﺮ ﺳﭙﯿﺪ
روی اﯾﻦ آﺑﯽ آرام ﺑﻠﻨﺪ
ﮐﻪ ﺗﺮا ﻣﯽ ﺑﺮد
اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ژرﻓﺎی ﺧﯿﺎل
ﭼﯿﺴﺖ در ﺧﻠﻮت ﺧﺎﻣﻮش ﮐﺒﻮﺗﺮھﺎ
ﭼﯿﺴﺖ در ﮐﻮﺷﺶ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻮج
ﭼﯿﺴﺖ در ﺧﻨﺪه ﺟﺎم
ﮐﻪ ﺗﻮ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ
ﻣﺎت و ﻣﺒﮫﻮت ﺑﻪ آن ﻣﯽ ﻧﮕﺮی
ﻧﻪ ﺑﻪ اﺑﺮ
ﻧﻪ ﺑﻪ آب
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺮگ
ﻣﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ آﺑﯽ آرام ﺑﻠﻨﺪ
ﻧﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺧﻠﻮت ﺧﺎﻣﻮش ﮐﺒﻮﺗﺮھﺎ
ﻧﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ آﺗﺶ ﺳﻮزﻧﺪه ﮐﻪ
ﻟﻐﺰﯾﺪه ﺑﻪ ﺟﺎم
ﻣﻦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻤﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ
ﻣﻦ ﻣﻨﺎﺟﺎت درﺧﺘﺎن را ھﻨﮕﺎم ﺳﺤﺮ
رﻗﺺ ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﯾﺦ را ﺑﺎ ﺑﺎد
ﻧﻔﺲ ﭘﺎک ﺷﻘﺎﯾﻖ را در ﺳﯿﻨﻪ ﮐﻮه
ﺻﺤﺒﺖ ﭼﻠﭽﻠﻪ ھﺎ را ﺑﺎ ﺻﺒﺢ
ﺑﻐﺾ ﭘﺎﯾﻨﺪه ھﺴﺘﯽ را در ﮔﻨﺪم زار
ﮔﺮدش رﻧﮓ و ﻃﺮاوت را در ﮔﻮﻧﻪ ﮔﻞ
ھﻤﻪ را ﻣﯿﺸﻨﻮم
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻣﻦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻤﯽ
اﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ
ای ﺳﺮاﭘﺎ ھﻤﻪ ﺧﻮﺑﯽ
ﺗﮏ و ﺗﻨﮫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ اﻧﺪﯾﺸﻢ
ھﻤﻪ وﻗﺖ
ھﻤﻪ ﺟﺎ
ﻣﻦ ﺑﻪ ر ﺣﺎل ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺗﻮ ﺑﺪان اﯾﻦ را ﺗﻨﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﺪان
ﺗﻮ ﺑﯿﺎ
ﺗﻮ ﺑﻤﺎن ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻨﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﻤﺎن
ﺟﺎی ﻣﮫﺘﺎب ﺑﻪ ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﺷﺒﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﺘﺎب
ﻣﻦ ﻓﺪای ﺗﻮ ﺑﻪ ﺟﺎی ھﻤﻪ ﮔﻠﮫﺎ
ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪ
اﯾﻨﮏ اﯾﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎی ﺗﻮ دراﻓﺘﺎده ام ﺑﺎز
رﯾﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻦ از آن ﻣﻮی دراز
ﺗﻮ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﻮ ﺑﺒﻨﺪ
ﺗﻮ ﺑﺨﻮاه
ﭘﺎﺳﺦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ھﺎ را ﺗﻮ ﺑﮕﻮ
ﻗﺼﻪ اﺑﺮ ھﻮا را ﺗﻮ ﺑﺨﻮان
ﺗﻮ ﺑﻤﺎن ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻨﮫﺎ ﺗﻮ ﺑﻤﺎن
در دل ﺳﺎﻏﺮ ھﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﺠﻮش
ﻣﻦ ھﻤﯿﻦ ﯾﮏ ﻧﻔﺲ از ﺟﺮﻋﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺑﺎﻗﯽ اﺳﺖ
آﺧﺮﯾﻦ ﺟﺮﻋﻪ اﯾﻦ ﺟﺎم ﺗﮫﯽ را ﺗﻮ ﺑﻨﻮش

فریدون مشیری


Vai alla citazione


روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رميدم، نه گسستم

باز گفتم كه : ” تو صيادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم

کوچه، پرواز با خورشید*

فریدون مشیری

Tag: love-poems



Vai alla citazione


« prima precedente
Pagina 3 di 3.


©gutesprueche.com

Data privacy

Imprint
Contact
Wir benutzen Cookies

Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Funktionalität bieten zu können.

OK Ich lehne Cookies ab